تهرانیها اعتقادات عجیبی درباره ساعت شمسالعماره داشتند. مثلاً دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر میکند. ساعت شمسالعماره قدیمیترین ساعت تهران است. ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه هدیهاش داد. و از آن زمان تا حالا بر برج شمسالعماره جاخوش کرده. زمانی بود که مردم تهران با نگاه کردن به این برج ساعت را میفهمیدند. هر چیزی ممکن بود در حوالیاش خراب شود و از کار بیفتد ولی ساعت برج، نبض تپندهی تهران بود، اگر از کار میافتاد دیگر نمیفهمیدی چقدر از روز گذشته و چقدر مانده.
سرگذشت ساعت شمسالعماره
کمی که از نصب ساعت گذشت، دیدند صدای حرکت عقربهها بلند است. نه تنها کاخنشینان را آزار میدهد، که مردم خیابانهای دورتر را هم بیدار میکند، یا بیدار نگه میدارد. ناصرالدین شاه دستور داد تا صدایش را کمتر کنند ولی کم شدن صدا همان و قطع همیشگی صدای ساعت همان. تنها یک اشتباه کوچک باعث شد تا این ساعت ۹۰ سال بی حرکت بماند. و نشان دهد آخرین زمانی که نشان داده ۶ و ده دقیقه در سال ۱۳۰۴ بوده است.
سالها این ساعت بیحرکت ماند، چیزی حدود هشتاد سال، تا اینکه متولیان کاخ گلستان به فکر تعمیر ساعت افتادند. و سرانجام در سال ۱۳۸۹ محمد ساعتچی همدانی ۸۰ ساله که وارث حرفه پدرش یعنی ساعت سازی است برای این کار انتخاب شد و قول راهاندازی دوبارهی آن را داد. او مشهورترین ساعت ساز ایران است که ساعت تاریخی مسجد سپهسالار را هم بعد از ۵۰ سال تعمیر و مرمت کرده بود. محمد ساعتچی ۱۴ ماه در زیرزمین عمارت شمس العماره روی ساعت کار کرد و بعضی اجزای آن را دوباره ساخت تا اینکه ۲۳ ابان سال ۱۳۹۱ دوباره ساعت به کار افتاد و صدایش بعد از۹۰ سال بلند شد. دیگر کسی به صدای بلندش اعتراض نداشت.
ساعتچی درباره تفاوت ساعت شمس العماره و مسجد سپه سالار گفته بود: «تفاوت اصلی درباره ساعت مسجد سپه سالار این بود که قطعات شکسته آن ساعت وجود داشت و میشد از روی قطعههای شکسته راحتتر تعمیرات را انجام داد. اما درباره ساعت شمس العماره موضوع فرق دارد. چون از این ساعت تقریباً هیچ قطعهای موجود نبود و بسیاری از قطعات را خودمان ساختهایم.»
ساعت باز هم کار نمیکند
ولی ساعت فقط ده ماه کار کرد و دوباره از کار افتاد. علت این از کارافتادگی چه بود؟ علت این بود که ساعت باید هر هفته کوک میشد و دوبار در ماه روغنکاریاش میکردند و بهش میرسیدند و اینها هزینه داشت. هزینهای در حدود ماهی پانصدهزار تومان. اما متولیان کاخ هزینهها را نپرداختند و دیگر کسی برای روغنکاری و کوک نیامد. ساعت از کار افتاد و عقربههایش روی هشت و سی دقیقه ماند.
ساعتی که حکایتهای زیادی درباهاش وجود دارد. مثلا جعفر شهری در کتاب تهران قدیم خود نوشته است: «کلاه فرنگی (سقف اتاقکی که ساعت در آن جاساز شده است) ساعت شمس العماره که همیشه بیرقی (پرچمی) بر فراز آن می جنبید، دارای عجایبی بود که تهرانیها، از آن حرف میزدند. یکی اینکه در زوال حکومت محمدعلی شاه، روزی کلاغها بر بیرق حمله ور میشوند و با منقارشان آن را ریزریز میکنند. دو روز بعد محمد علی شاه گریخته مشروطهخواهان غالب شده و سلطنت تغییر میکند.
دیگر اینکه دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند. و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر میکند. میگفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند. که روز سوم شاه تیر خورده، تاج و تخت به مظفر الدین شاه میرسد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبانها انداخت، بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در روزهای ۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم میگفتند خدا عاقبت پیدا شدن جغدها را به خیر کند. که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و ناامنی همهجا را گرفت و شد آنچه قلم از بیانش عاجز است.»
بیشتر بخوانید: راهنمای سفر به تهران و تهرانگردی
دسته:جاذبه
۱ نظر
چقدر جالب بود…کاش برمیگشتیم به اون زمان